ظرف افکارتان


هرگز ظرف افکارتان را خالی نگذارید زیرا اگر خودتان آن را پر نکنید،

دنیا به طور طبیعی آن را پر میکند...

با افکار پوچ و باطل، خیالات خام و آرزوهای دست نیافتنی و...

در نهایت ناامیدی و دلتنگی نصیبتان می‌شود...

فکرتان را دست دنیا ندهید تا هر جور می‌خواهد شما را کنترل کند...

خودتان خوب بیاندیشید... افکار را یادداشت کنید...

هدف‌هایتان را بنویسید و به سویشان گام بردارید...

..................

خدایا

مرا نیاوردی که بی هدف گام بردارم و با هر بادی از این سو به آن سو شوم

«مُذَبْذَبِینَ بَینَ ذَلِكَ لَا إِلَى هَؤُلَاءِ وَلَا إِلَى هَؤُلَاءِ» «نساء 143»

آنها افراد بی‌هدفی هستند که نه سوی اینها، و نه سوی آنهایند!

مرا نیاوردی که مانند حیوانات به خور و خواب مشغول شوم

مرا بی‌هدف رها نکردی

تو راه را نشانم دادی

پس کمک کن آنگونه که تو می‌پسندی به سویت گام بردارم

و دیگران را نیز به تو رهنمون شوم...

خدایا دستم بگیر که تنها یارم تویی


اللهم عجل لولیک الفرج

اعتمادت به خدا

اعتمادت به خدا باشه

اگر خدا کمکـــت كنه هیچ كس نمی‌تونه شکستت بده

اما اگه خدا رهات کنه، کیه که بتونه کمکت کنه؟

اهل ایمان باید تنها به خدا اعتماد كنند...

إِنْ ینْصُرْكُمُ اللَّهُ فَلَا غَالِبَ لَكُمْ

وَ إِنْ یخْذُلْكُمْ فَمَنْ ذَا الَّذِی ینْصُرُكُمْ مِنْ بَعْدِهِ

وَ عَلَى اللَّهِ فَلْیتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ

«160‌ آل عمران»

 
اللهم عجل لولیک الفرج

صاحب من

صاحب مــن
تمام دل خوشی ام همین است
جنس بد آخر سر به صاحبش برمی گردد.


خدای من

خدای من



مردم همه شکر نعمت های تو را می کنند


اما من، شکر بودنت


تو نعمت منی

نماز زمان و مکان ندارد...

میخواهم عاشقی را از تو یاد بگیرم

 

که چنین بی وقفه در هر زمان و مکانی

 

یادت نمیرود باید عاشقی کنی

 

کاش من اینگونه عاشق بودم .....

 

ای کاش ...

 

شهید گمنام کمکم کرد چادری بمانم

 

وبلاگ "حجاب فاطمی" نوشت:

سال سوم راهنمايي بودم ، همان سالي كه شهيد زياد مي آوردند وايران را به عطر وجودشان در چند مسير ، آغشته مي كردند . شايد سال 80 بود...

آن بعد از ظهر را اصلا فراموش نمي كنم ،وقتي فهميدم كه شهرستان گلپايگان  عزيز ترين مهمانان خدارا ،ميزبان است.شكر خدا نوبت مدرسه ام ،صبح بود وبعداز ظهرش هم  براي رسيدن به شهدا وقتم آزاد بود ، يادم مي آيد 3بار به ديدنشان شتافتم (از خانه مان ،نيم ساعت به صورت پياده تا گلزار شهدا راه بود) بار اول خودم رفتم ،موقع ورودشان بود وجمعيت به استقبال آنها مي رفت ، بار دوم با خواهرم رفتم ،ديدم همه پارچه اي را به سربازان مي دهند وآنها هم متبرك مي كنند ومردم مثل خوش بوترين عطر،آن را مي بويند وبه يادگار با خود مي برند ،در اين ميان من وخواهرم به خود آمديم وديديم كه چيزي براي تبرك نداريم ومن ،به ابتكار خود!مقنعه ام را به ترفندي از زير چادرم در آوردم و...حال مقنعه ام ،آخر تبرك بود ...بار سوم ،با كل خانواده ام رفتيم ... اين بار خانمها از تريلي بالا مي رفتند وشهدا را در آغوش مي كشيدند ،ماهم به سختي موفق به چنين كاري شديم ! در همين زمان آقايان هم به دور تريلي ها حلقه ها زدند وشور گرفتند وشروع به عزداري كردند و مي خواندند :" برمشامم مي رسد هر لحظه بوي كربلا ،كربلا يا كربلا ، تشنه ي آب فراتم اي اجل مهلت بده ،تا بگيرم در بغل قبر شهيد كربلا ..." من هم شهيدي را در آغوش كشيده بودم وبا اين شعر تا كجاها كه نرفتم ! اشك ها بود كه مي آمد ومن چه درد دل ها كه كردم ...يادم مي آيد آن موقع،با آن شهيد عهدي بستم :" همان طوركه او ازميهن دفاع كرد وتا آخر ايستاد من هم از چادر وحجاب دفاع كنم وتا آخر در حفظ وحرمتش در جامعه بكوشم " بعد كه حرفهايم با شهيد تمام شد وخواستم نام اورا درخاطر بسپارم ،ديدم  نوشته اند :"شهيد گمنام "

تحول عجيبي در من رخ داد ،آن شب ،شب تفكر وتصميم براي آينده بود ... ديده بودم بعضي افراد با هوش ودرس خوان كم كم حجاب يادشان مي رود ، نقطه قوت من موفقيت در درسها خصوصا رياضي بود ،تصميم خويش را گرفتم هم به شدت درس مي خوانم وهم چادر خويش را حفظ مي كنم واينگونه  به ديگران القا خواهم كرد ،"كساني كه چادري هستند ،از موفق ترين ها در هر زمينه اند " يعني خود چادري درسخوان را الگوي ديگران كنم ،اين نقشه وتصميم من براي آينده ام بود ...

فرداي آن روز ،وقتي داشتم  به  همكلاسهايم درباره "3بار رفتن پيش شهدا "صحبت مي كردم ،  يك نفر گفت : اين كار تو ،چه فايده  اي براي تو داشت ؟ ومن در جواب او ماندم ... حال بعد سالها به  جوابي درخور رسيدم ... آن رفتن هاي من ،آن عهد من ،آن تصميم من ،سرانجامش ،فعلا به اينجا رسيده است كه من دانشجوي كارشناسي ارشد رياضي محض هستم و تصميم دارم  ان شاءالله  تا آخرش بروم ... اين را فقط ازلطف خدا و دعاي آن شهيد مي دانم ولا غير ....

واينگونه من چادري ماندم.

اصلا حسین جنس غمش فرق می‌کند/شعر

اصلاً حسین جنس غمش فرق می کند

این راه عشق پیچ و خمش فرق می کند

اینجا گدا همیشه طلبکار می شود

اینجا که آمدی کرمش فرق می کند

شاعر شدم برای سرودن برایشان

این خانواده، محتشمش فرق می کند

“صد مرده زنده می شود از ذکر یا حسین”

عیسای خانواده دمش فرق می کند

از نوع ویژگی دعا زیر قبه اش

معلوم می شود حرمش فرق می کند

تنها نه اینکه جنس غمش جنس ماتمش

حتی سیاهی علمش فرق می کند

با پای نیزه روی زمین راه میرود

خورشید کاروان قدمش فرق می کند

من از "حسینُ منّی" پیغمبر خدا

فهمیده ام حسین همش فرق می کند

 با تشکر .

صحنه‌های شهادت حضرت مسلم در سریال مختارنامه

وبلاگ "عمار کلیپ" نوشت:

...تنهایی حضرت مسلم ...

 
 
دانلود این کلیپ 
 

عاشقانه

گفتم:خدایا از همه دلگیرم ، گفت:حتی از من؟ گفتم:خدایا دلم را ربودند! گفت:پیش از من؟ گفتم:خدایا چقدر دوری! ......گفت:تو یا من؟ گفتم:خدایا تنهاترینم! گفت:پس من؟؟ گفتم:خدایا کمک خواستم! گفت:از غیر من؟ گفتم:خدایا دوستت دارم! گفت:بیش از من؟ گفتم:خدایا انقدر نگو من!! گفت:من توام،تو من

اقا ببخش

وقتی میان نفس وهوس جنگ میشود

قلبم به چشم بر هم زدنی سنگ میشود

آقا ببخش بس که دلم گرم زندگیست

کمتر دلم برای شما تنگ میشود

در قید غمم خاطر آزاد کجایی ؟؟؟

تنگ است دلم قوت فریاد کجایی؟؟

منتظراو خواهد آمد.....!!!!؟؟؟

یا اباصالح عج


اباصالح التماس دعا هر کجا رفتی یاد ما هم باش

نجف رفتی کربلا رفتی کاظمین رفتی یاد ما هم باش

مدینه رفتی به پابوس قبر پیغمبر مادرت زهرا

به دیدارقبقر بی شمع مجتبی رفتی یاد ما هم باش

زیارت نامه که میخوانی در کنار آن تربت خاموش

به دنبال قبر مخفی از کوچه ها رفتی یاد ما هم باش

بغل کردی قبر مادر را جای ما هم او ار زیارت کن

همان لحظه که به احوالش از نوا رفتی یاد ما هم باش

شب جمعه کربلا رفتی یادما هم کن چون زدی بوسه

کنار قبر ابوالفضل با وفا رفتی یاد ما هم باش

بزن بوسه جای ما روی قبر عباس و اکبر و اصغر

سر قبر قاسم و قبر عمه ها رفتی یاد ما هم باش

به جای ما هم زیارت کن عمه ات را در کنج ویرانه

برای بوسیدن آن دردانه ها رفتی یاد ما هم باش

نماز حاجت که میخوانی از برای فرج یاد ما هم باش

شدی محرم در مراسم حج یا صفارفتی یاد ما هم باش

دعا کردی از برای معراج التماس دعا یاد ما هم باش

به هرجا رفتی برو مهدی هر کجا رفتی یاد ما هم باش

به جای ما هم زیارت کن عمه ات را در کنج ویرانه

به یاد این نوکر درب آستان رفتی یاد ماهم باش

بغل کردی قبر مادر را جای ما هم او ار زیارت کن

همان لحظه که به احوالش از نوا رفتی یاد ما هم باش

شب جمعه کربلا رفتی یادما هم کن چون زدی بوسه

کنار قبر ابوالفضل با وفا رفتی یاد ما هم باش

بزن بوسه جای ما روی قبر عباس و اکبر و اصغر

سر قبر قاسم و قبر عمه ها رفتی یاد ما هم باش

به جای ما هم زیارت کن عمه ات را در کنج ویرانه

برای بوسیدن آن دردانه ها رفتی یاد ما هم باش

نماز حاجت که میخوانی از برای فرج یاد ما هم باش

شدی محرم در مراسم حج یا صفارفتی یاد ما هم باش

دعا کردی از برای معراج التماس دعا یاد ما هم باش

به هرجا رفتی برو مهدی هر کجا رفتی یاد ما هم باش

به جای ما هم زیارت کن عمه ات را در کنج ویرانه

به یاد این نوکر درب آستان رفتی یاد ماهم باش

تمام شد

تازه دلمان گرم آن‌همه نور شده بود که گفتند تمام شد .  

تازه عادت کرده بودیم به  آسمان ،که گفتند ... عید رمضان آمد   ...      

همه می‌خندند اما لب‌های تو به هم چسبیده و خشک شده‌اند . 

 معلوم نیست چند تا ماه رمضونِ دیگه فرصت به ما داده بشه ولی

حتی طولانی ترین عمرها هم به همین سرعتی که این ماه گذشت میگذره

جایشان خالی

بعضي‌ها فكر مي‌كنند اگر ظاهرشان را شبيه شهدا كنند، كار تمام است. نه، بايد مانند شهدا زندگي كرد. شهيد عليرضا موحدي دانش مي‌گويد: «شهيد عزادار نمي‌خواهد، بلكه رهرو مي‌خواهد» و شهيد همت مي‌گويد: «شهدا را به خاك نسپاريد، بلكه به ياد بسپاريد».

شهيد زين‌الدين حرف قشنگي زده است: «اگر من و تو از اين صحنه دفاع از انقلاب عقب نشستيم، فردا در مقابل شهدا هيچ­گونه جوابي نداريم». راستي به

اين فكر كرده‌ايم فردا چه جوابي به شهدا خواهيم داد؟

شهيد مسعود ملاحسيني در وصيت­نامه‌اش مي‌گويد: «به شما و به همه دوستان توصيه مي‌كنم در هر امري به سخنان حضرت امام مراجعه كنيد! با سكوتش سكوت كنيد و با اعتراضش، اعتراض، با تأييدش، تأييد و با تكذيبش تكذيب...». مادر شهيدي تعريف مي‌كرد: فرزند شهيدش هنگامي كه سخنان امام(ره) از تلويزيون پخش مي‌شد، گوش مي‌كرد و در يك برگه مي‌نوشت و خودش را ملزم مي‌دانست كه به آن عمل كند و اگر يك­بار نمي‌توانست به آن عمل كند، سخت ناراحت مي‌شد و به سجده مي‌رفت و گريه مي‌كرد و از خدا طلب مغفرت مي‌كرد و مي‌گفت چرا نتوانستم به گفته امام(ره) عمل كنم.

سيد مرتضي مي‌گويد: «حزب‌الله اهل ولايت است و اهل ولايت بودن دشوار است؛ پايمردي مي‌خواهد و وفاداري». رهبر عزيزمان هم گفته است: «تا ظلم در جهان هست، مبارزه هم هست، تا مبارزه هست، خط سرخ شهادت الهام‌بخش رهروان مكتب جهاد، مقاومت و شهادت است».

ياران، قدري فكر كنيم. ببينيم چه كرده‌ايم؟! به راستي چه شد؟! چرا ما از قافله عشق جا مانده‌ايم؟! چرا فكر مي‌كنيم با يك قدم كوتاه برداشتن، توانسته‌ايم رسالت خود را به اتمام برسانيم؟! بياييد فكر كنيم كه ايراد ما چيست؟ چرا جوابي كه ما مي‌گيريم، مثل پايان كار شهدا نيست؟ به راستي چرا؟!

...

❤اَللّــهُمَّ عَــجِّل لِــوَلیِّکَــ الــفَـرَج❤


اینجا کسی برای تو جا وا نمی کند
این خاک احترام به دریا نمی کند

نامت برای دفع بلا روی طاقچه است

ورنه کسی نگاه به آقا نمی کند . . .


❤اَللّــهُمَّ عَــجِّل لِــوَلیِّکَــ الــفَـرَج❤

شهدا رهرو میخواهند

بعضي‌ها فكر مي‌كنند اگر ظاهرشان را شبيه شهدا كنند، كار تمام است. نه، بايد مانند شهدا زندگي كرد. شهيد عليرضا موحدي دانش مي‌گويد: «شهيد عزادار نمي‌خواهد، بلكه رهرو مي‌خواهد» و شهيد همت مي‌گويد: «شهدا را به خاك نسپاريد، بلكه به ياد بسپاريد».

شهيد زين‌الدين حرف قشنگي زده است: «اگر من و تو از اين صحنه دفاع از انقلاب عقب نشستيم، فردا در مقابل شهدا هيچ­گونه جوابي نداريم». راستي به

اين فكر كرده‌ايم فردا چه جوابي به شهدا خواهيم داد؟

شهيد مسعود ملاحسيني در وصيت­نامه‌اش مي‌گويد: «به شما و به همه دوستان توصيه مي‌كنم در هر امري به سخنان حضرت امام مراجعه كنيد! با سكوتش سكوت كنيد و با اعتراضش، اعتراض، با تأييدش، تأييد و با تكذيبش تكذيب...». مادر شهيدي تعريف مي‌كرد: فرزند شهيدش هنگامي كه سخنان امام(ره) از تلويزيون پخش مي‌شد، گوش مي‌كرد و در يك برگه مي‌نوشت و خودش را ملزم مي‌دانست كه به آن عمل كند و اگر يك­بار نمي‌توانست به آن عمل كند، سخت ناراحت مي‌شد و به سجده مي‌رفت و گريه مي‌كرد و از خدا طلب مغفرت مي‌كرد و مي‌گفت چرا نتوانستم به گفته امام(ره) عمل كنم.

سيد مرتضي مي‌گويد: «حزب‌الله اهل ولايت است و اهل ولايت بودن دشوار است؛ پايمردي مي‌خواهد و وفاداري». رهبر عزيزمان هم گفته است: «تا ظلم در جهان هست، مبارزه هم هست، تا مبارزه هست، خط سرخ شهادت الهام‌بخش رهروان مكتب جهاد، مقاومت و شهادت است».

ياران، قدري فكر كنيم. ببينيم چه كرده‌ايم؟! به راستي چه شد؟! چرا ما از قافله عشق جا مانده‌ايم؟! چرا فكر مي‌كنيم با يك قدم كوتاه برداشتن، توانسته‌ايم رسالت خود را به اتمام برسانيم؟! بياييد فكر كنيم كه ايراد ما چيست؟ چرا جوابي كه ما مي‌گيريم، مثل پايان كار شهدا نيست؟ به راستي چرا؟!

کی میای؟..

اللهم ارزقنا رویت قائم ال محمد...

یا بقیة الله!

اگر چه روسیاهی امان را هم تو می دانی و هم ما ، اما با دلی سرشار از بی قراری و با نگاهی خیس بر درگاه محبتت می نشینیم تا روح خسته امان در سایه نگاه مهربانت آرام گیرد.

یا بقیة الله!

اگر چه با رفتارمان بسیار تو را آزردیم و هر روز شرمنده ات شدیم اما توکه خود فرموده ای بر احوال شیعیانت آگاهی لابد خوب می دانی که بر ما چه می گذرد در این روزگار بی تو بودن ها.
خوب می دانی که با وجود همه روسیاهی هایمان دلی داریم مالامال ازآرزویت.

یا بقیة الله!

در این دنیای تودرتو که کسی به کسی نیست و همه جا پر از ابهام و سردرگمی است دست محبان آتش گرفته ات را بگیر که تنها امیدشان تویی در این تاریکی های روزگار.

یا بقیة الله!

چشمانمان خونبار است واندوهمان بسیار است از اینکه مبادا تو نیز با ما غریبی کنی.

یا بقیة الله

تو خود می دانی که ما با نیم نگاهی هم راضی می شویم پس جان مادرت از ما دریغ نکن نور نگاهت را.

یا بقیة الله!

فدای مقدم معطرت که سالهاست با قطره های اشک دلسوختگان درگاهت گلباران می شود.

یا بقیة الله... یا بقیة الله...
منبع:پايگاه اينترنتي بسوي ظهور

توبه کردم

تـــــــــــــــــــــــــوبه کردم خدا

منو ببخش

یا مهدی تو هم ضامنم قول میدم...

شما چی دوست عزیز؟    ....


ای کاش هر روز زیارت عاشورا می خواندم ...

ای کاش هر روز زیارت عاشورا می خواندم ...

شیخ عبدالهادی حائری مازندرانی از پدر خود حاج ملاابوالحسن نقل می کند:
من حاج میرزا علی نقی طباطبائی را بعد از رحلتش در خواب دیدم و به او گفتم:

آرزویی هم در آنجا داری؟
گفت: هیچ آرزویی ندارم جز این که چرا در دنیا هر روز زیارت عاشورای امام حسین علیه السلام را نخواندم.
رسم سید این بود که دهه محرم زیارت عاشورا می خواند نه در تمام سال؛ از این رو افسوس می خورد که چرا تمام سال نمی خواندم.iekbaal

امام زمان کی میایی؟............

توبه

تـــــــــ ــــــــــــــ ــــــوبه
سختت این کلمه رو بگی؟

دعای ابو حمزه ثمالی!


خدایا منم همین دعا رو دارم


برای ظهور و سلامتی امام مهدی صلوات................